برکه من

Tuesday, July 13, 2010

آبله مرغون و لاک قرمزی


- آبله مرغون شده ام!
- وا؟! مگه بچه ای؟
- نه، ولی شدم دیگه.
- چند سالته؟
- 29 سال
- خب، پس ... بچه هم نیستی. اما...
- ؟
- look at the bright side: یعنی هنوز خیلی جوونی، در حدی که آبله مرغون میشی!

بعدالتحریر. همه جام می خاره. می سوزه و می خاره.
بعدالتحریر. بدتر از همه اینه که بدجور از کارم عقب می مونم. با اینکه از خونه دارم کار می کنم، اما همینکه نمی تونم جلسه برم حسابی کارم رو ضربه می زنه.
بعدالتحریر. به قول یکی با تعجب می گفت خب وقتی مریضی باید تارگتت هم عقب بیفته دیگه! می خواستم بگم ای کاش دنیا به همین سادگی بود. برم به CEO شرکتمون توی ملبورن بگم: لی! خب من آبله مرغون شدم! برای اینکه عادلانه باشه بیا دو هفته کوارتر رو دیرتر ببند من برسم تارگت بزنم!
بعدالتحریر. Look at the bright side: در عوض چون توی خونه ام لاک قرمز زده ام! لااااااک قرررررمزی. به دست و پاهام! خیلی بامزه است. احساس 5 سالگی ام رو دارم که خاله ام برام لاک می زد. لااااااااااک قررررررررررررمز!