برکه من

Sunday, January 09, 2005

من اومدم


بالاخره فكر كنم يه ذره خر خوني بسه! يه ذره هم ميشه به فكر مسوول بيچاره كه اون سر دنيا داره تو سرما مي لرزه بود و وبلاگ آپديت كرد! همچين واسه من نسخه مي ده كه هر 10 دقيقه يه بار بايد آپديت كني، انگار نه انگار كه من بيچاره دارم اينجا مي زنم تو سرو كله خودم و جزوه ام و كتابهام!

هميشه فصل امتحانها فصل جالبيه! مي خواي بچه دبيرستاني باشي، مي خواي ليسانس باشي، مي خواي فوق باشي! فرق نمي كنه. فصليه كه بايد يه عالمه فشرده كار كني و درس بخوني. بعدش دلت هوس پنجاه هزار جور كار ديگه رو مي كنه. كارهايي كه حتي به عمرت انجام ندادي! دلت مي خواد اسكي بري!!! بري قدم بزني! فيلم ببيني! يه روز صبح تا شب بري خونه خواهرت و با خودش و ني ني اش حال كني! وبلاگ بنويسي! از همه بدتر: شعر بخوني...مثل موقع هاي عاشقي كه همش توي يه حال و هواي ديگه پر مي زني. اون هم تو اوجش!!
خلاصه اين دوره امتحانها كه به احتمال زياد- اگه حالا حالاها به سرم نزنه دكتري بخونم- آخرين دوره امتحانات آكادميكم خواهد بود. تنها دوره اي بود كه به اون اندازه قبل بي عقلي نكردم و ... حداقل شعر نخوندم- البته اسكي هم نرفتم!! (جهت كلاس كار) البته ديگه اونقدر عاقل شده ام كه بدونم به خاطر امتحانها هيچ مهموني رو حذف نكنم. اين چند شب هم چون در ايام الله تولد حاج آقا بود! سه روز و سه شب جشن برپا بود و خلاصه تريپ مهموني و ددر بوديم!... راستي! كادو خريدن براي مردها فجيعاً سخته! به عمرم پيش نيومده بود كه براي يه خريد دو سري بيرون برم و نتونم خريدم رو بكنم. هميشه مي دونم چي مي خوام. مي دونم از كجا مي خوام. همون جا هم اولين چيزي كه برمي دارم مناسبه و خريدم در كمتر از 10 دقيقه انجام ميشه. حوصله بيشترش رو هم ندارم. فرض كن اين بار براي خريد كادو يه سري با چه مصيبتي تونستم يه زمان تنها پيدا كنم و رفتم خريد و بعد از سه ساعت چرخ زدن يه پيراشكي خورده بودم و ديگه هيچ!! با خودم مي گفتم واسه "هر" خانومي با هر سخت سليقگي و هر ويژگي تا الان تونسته بودم 50 تا كادو بخرم. اين مردها قدر خانوما رو نمي دونن! آخرش هم بلاتكليف به جاي خريد كادو گفتم نيازهاي خونه رو مي خرم و كادو مي كنم و نزديك بود كادوي تولد همسرم قابلمه لعابي(!) بهش بدم. خدا رحم كرد كه پيش از مراسم ميلاد بحثش پيش اومد و فهميدم چي ميشه خريد. خلاصه كه آخرش يه چيز توپ باحال فوق العاده شيك گرفتم- البته خدا رو شكر حقوقي در كار بود!
اين از اين...
باشه تا اين امتحانات، ببخشيد، كوفت تموم شه.