BACK... to where?
I’m back to Tehran… with lots and lots of pain in heart, which can’t reveal to a single soul mate…
Lord! Embrace me, I do not know myself!
Lord! Embrace me, I do not know myself!
بعدالتحریر. هنوز گیج و منگ قرص ضد تهوعی ام که دیروز تو هواپیما خوردم... قبل از اینکه بخورم هم ظاهراً بودم که پا شدم بدون بلیط و پاسپورت رفتم فرودگاه!!! و درنهایت thanks to Iran Air و تاخیرش رسیدم به پروازم...
بعدالتحریر. باور کن نمی خوام این موجود لزج غرغروی همیشه ناراضی باشم. Just give me some more time, I’ll be a good girl, I’ll promise
بعدالتحریر. مرضیک! به خاطر تو هم که شده قول داده بودم غر نزنم و از احساس درونیم ننالم... اما... توکه اینجا، این ته قلب من نیستی که ببینی چه خبرها که نیست... ببخشیدم.