برکه من

Tuesday, July 18, 2006

خون آشام


از دوران کودکی همیشه پرچم اسرائیل را در زیر پا داشتیم، مرگ بر اسرائیل می گفتیم و می شنیدیم که آمریکا و اسرائیل شیاطین بزرگ هستند. می شنیدیم که بزرگانمان می گویند بزرگترین دغدغه اسلام، امروزه اسرائیل است. می شنیدیم که اسرائیل باید از میان برود – همانطور که معلوم نیست از کجا به میان آمد! می شنیدیم که اسرائیل جهنمی است که در خاور میانه از طریق غرب کاشته شده است... می شنیدیم و می شنیدیم و ...
و اکنون مثل قطعات پازل این شنیده ها برایم مشخص می شود. تک تک این شنیده ها را اکنون به شکلی لمس می کنم، تحلیل می کنم و نه فقط از روی احساس و شعار، بلکه از طریق بحث و مطالعه و ... پی می برم به فاجعه ای که بعد از جنگ جهانی دوم رخ داد و اهداف کثیفی که در این میانه چیده شد و شیطانی که از وسط زمین دهان باز کرد و ... این چنین کرد که کرد. و روز به روز، لحظه به لحظه، وجودم از نفرت و تعفن این همه پستی، ظلم و کثافت که همه به پول منتهی می شود، لبریز می گردد.
... و باز حزب الله، عملکرد و اهدافش را از ته قلب تحسین می کنم و به این شجاعت شیعی احساس افتخار می کنم که در اوج تنهایی در دنیای پول پرست، تنبل، بی انگیزه، بی هدف، وابسته و خائن جهان عرب، یکه و تنها ایستاده و از تمامیت ارضی، ناموس و اعتقادش دفاع می کند. از انتهای وجودم و انّ حزب الله هم الغالبون می شنوم – به شرط آنکه حزب الله، حزب الله باشد و آلودگی های مرسوم جاه و قدرت، دامنش را نگیرد.