در مملکت
در ایران و مشغول دیدار! خدا رو شکر. همه چیز خوبه.اما امان از دلتنگی واسه حاج آقا...!
این دفعه ای با خودم قرار گذاشتم که خودم رو خیلی این ور و اون ور نکنم و یه ذره نفس بکشم و استراحت کنم. کارهام زیاد بوده و خسته شدم. امروز اولین روزی بود که کلاً خونه بودم. اما دیگه آخر روزی حوصله ام سر رفت. از اونجایی هم که بهم گفته اند خیلی ترافیک زیاده، خیلی هم قصد بیرون رفتن ندارم.
بعد از ماهها امروز استخر رفتم و یه ذره آبشش هام آب خورد. از چه نعمت معرکه ای محرومم. می دونم اگه امکان رفتن به استخر می داشتم سلامتی ام خیلی بیشتر بود. آدم معمولاً قدر چیزهایی که داره رو نمی دونه.
خدا رو شکر...