برکه من

Saturday, May 03, 2008

خرید



یه چیزی که برام جالبه اینه که چقدر قیمت خرید کردن هامون اینجا با ایران فرق داره. (البته با وضعیت تورم بالای ایران احتمالاً این فرق کمتر شده!) قیمت ها اینجا خیلی بیشتر از ایرانه. البته خب توی ایران مثلاً پامیشی میری بازار قائم توی تجریش خرید می کنی و تازه فکر می کنی کیفیت خوب هم گرفتی، اما آخرش لزوماً اون چیزی که می خواستی نبوده. اینجا هزاران مدل مارک و برند و کیفیت هست. اما باز برگردم سر نکته قیمت اینه که توی ایران خریدها خیلی ارزون تره. من توی ایران گرون ترین کفشی که گرفتم 50 هزار تومان بود و اون موقع فکر می کردم و پول زیادی دادم (نمی دونم. شاید اون موقع هم دوره دانشجویی ما بود و توانایی مالی کمتر و به چشم می اومد). معمول کفشی هم که می گرفتم بین 35 تا 40 هزار تومان بود. کلاً هم خیلی دیر به دیر کفش می گرفتم. انگار مدل زندگی طوری بود که کارها با دو سه جفت کفش هم می اومد. کفش زنونه و پاشنه دار هم کا مال مهمونی بود و به جز کفش عروسی اصلاً کفش مهمونی نگرفتم. همون کفش رو هم توی مهمونی استفاده می کردم.
اینجا معمول یک کفش برام حول و حوش 55 تا 60 هزار تومنه. یه وقتهایی قدرت تشخیص برای اینکه فلان چیز گرونه رو از دست می دم و تبدیلش می کنم به ریال که ببینم چقدر میشه تا اگه ایران بودم مخم سوت می کشید یا نه.
واسه همین من موندم مردم چطوری میان دبی و به عنوان جای ارزون خرید می کنند. می دونم یه سری بازارهای قدیمی داره که جنس چینی و این چیزها رو خب خیلی ارزون داره. اما فکر کنم عین همون ها حتی ارزون ترش توی پایین شهر تهرون خودمون هم پیدا بشه!
بماند. دیروز رفتم یک کفش نایک گرفتم که تمام پارچه ای باشه. اصولاً کفش ورزشی پلاستیکی اینجا حرومه! من یه کفش عالی ریبوک دارم که حیوونی سالها خاک خورد. توی سفرهام توی زمستون خیلی کمک بود. زمستون دبی هم تونستم بپوشمش. اما اگه آفتاب توی آسمون باشه، دمای پا فکر کنم توش به 70-80 هم برسه!! یه کفش ورزش پارچه ای داشتم که حول و حوش 4 سال پوشیدمش و بیچاره خیلی یار همراهی بود. هنوز هم خوب بود و راحت. اما قیافه اش واقعاً تعریفی نداشت.
خلاصه دیروز که می خواستم کفش بخرم، دیدم چه سوسول بازی ها که وجود نداره. آخرش یه کفشی خریدم که به ریال حول و حوش 100 هزار تومن میشه. یه سری ای هست که بهش میگن Nike Plus. یه سری سنسور توش داره که می تونی یه وسیله اضافه هم بخری و به iPod ات وصل کنی که سرعت دویدن و درجه حرارت بدن و ضربان قلب رو هم بهت بده! من که iPod ندارم و چون از مدل این خوشم اومد خریدمش. اما موندم این تولید کننده ها چه روشهایی که ندارند واسه خالی کردن جیب مردم و مصرف رو بالا بردن.
در کل یا کامنت کلی ام در مورد خرید اینه که توی ایران خرید خیلی سخت بود. خیلی! یعنی اگه من یه چیزی می خواستم، عزا می گرفتم که وای! باید برم خرید و هر دفعه هم تجربه سختی بود. اینجا خرید هم نداری، میری خرید، کلی هم خرید می کنی و حالش رو هم می بری! با کردیت کارد هم خرید می کنی و حالیت هم نمیشه چه بلایی سر حسابت آوردی! طبیعتاً تجربه ات شیرین میشه دیگه ...