برکه من

Thursday, October 21, 2004

گاهی... شرمنده می شم

چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که اين دريا چه موج خون فشان دارد

اِلهی و سیّدی ان کُنتَ لا تغفِرُ الا لأولیائک و اَهل طاعَتک فاِلی مَن یَفزعُ المُذنِبون و اِن کُنتَ لا تُکِرم الا اهلِ الوفاء بِک فبمَن یَستغیثُ المُسیئون الهی اِن اَدخَلتنی النّار فَفی ذلِکَ سُرورُ عَدوّک و ان اَدخَلتنی الجنّة ففی ذلِکَ سُرورُ نبیّک و اَنَا وَ اللهِ اَعلمُ اَنّ سُرورُ نبیّک اَحبّ الیک من سُرورعدوّک[...]

ای خدای من و سید من اگر تو بر غیر اولیاء خود و اهل طاعت خویش نبخشایی پس گناهکاران به درگاه که تضرع و زاری کنند و اگر تو با غیر وفادارنت اکرام و احسان نفرمایی پس بدکاران به درگاه که پناهنده شوند؟ ای خدا اگر مر در آتش بری در این صورت دشمنت شاد می شود و اگر در بهشت بری پیغمبرت شاد خواهد شد و من قسم به خدا یقین دارم که تو سرور پیغمبرت را دوست تر داری ار سرور دشمنت...

مولا مددی