برکه من

Friday, April 15, 2005

توبه؟ نصوح؟


"... ومن آن بنده کم کار پرآرزویم که اسباب وصول به سعادت از کفم بیرون رفته. جز آن سبب که رحمت تو آن را در پیوسته، و رشته های امید از جانم بگسیخته جز آن رشته عفو تو که بدان در آویخته ام. مرا از اطاعت، چیزی که به حساب آرم اندک، و از معصیت، آنچه بر دوش دارم بسیار است. و درگذشتن ازبنده ات اگر چه بد کرده باشد بر تو دشوار نیست. پس از من درگذر...

پس اکنون مقام من در پیشگاه تو مقام پناه آورنده به تو و محل معتف به نگاه در پیشگاه توست...
و مرا نهی کردی، ... پس مناهی تو را مرتکب شدم...
و هیچ سنت را احیا نکرده ام که از جانب آن مورد ستایش واقع شوم ...
و هیچ نافله ای در خور اعتبار و قابل شمار ندارم...
...
از آنچه بیم دارم مرا ایمن ساز ...
از آنچه بیم دارم مرا ایمن ساز ...
از آنچه بیم دارم مرا ایمن ساز ...
از آنچه بیم دارم مرا ایمن ساز ...
از آنچه بیم دارم مرا ایمن ساز ...
از آنچه بیم دارم مرا ایمن ساز ...
از آنچه بیم دارم مرا ایمن ساز ...

بعدالتحریر1. چند بار میشه توبه کرد؟ هان؟ چند بار؟ ... n بار؟ n+1 بار؟ چند بار؟
بعدالتحریر2. خدا چقدر بخشنده است؟ نمی دونم... می ترسم از اینکه نمی دونم...