برکه من

Wednesday, November 16, 2005

پستی... بلندی


بر هر گذری هزار تا دام نهی
گویی کشمت اگر در او گام نهی

خود دام نهی وگر در او گام نهم
گیری و کشی و عاصیم نام نهی

بعدالتحریر1. به جوابش خود بهتر آگاهم. نمی خواهم به آن بیندیشم:
ای آنکه ز جهل گام در دام نهی
خود گام نهی و جبر حق نام نهی؟

حق دام نهاد و باخبر کرد تو را
عیب از تو بود اگر در او گام نهی

بعدالتحریر2. شیطان در خواب هم رهایم نمی کند! این اغواگر پست، این ... یاللعجب! به کجا پناه ببرم تا از آلودگی رها شوم؟ نیست یاریگری که مرا یاری ...

بعدالتحریر3.
سرفه: بی امان، نفس گیر، خسته کننده و خستگی ناپذیر
کمردرد: بی امان، نفس گیر، از پادرآورنده و از پا در نیامده
سردرد: گاهی، شاید با سرفه، با کمردرد، گاهی هم خستگی پذیر، اما بی امان
خشم: با وقفه، اما بی امان، نفس گیر، از پا درآورنده و از پادرآمده، بیهوده و بیجا، شعله ور و زیرخاکستر، وجودی شیطانی که در وجودم لانه کرده است و دائم بر هستیم ابراز اندام می کند، عشوه ای می آید، بیچاره می کند و دوباره پنهان می شود، .... و وجودم... انبوه از اندوه جسمی و روحی، خسته از غضب و احاطه وجود پلیدش، تأسف می خورد و پشیمان می شود، اما خشم... از بین نمی رود. در وجودم لانه کرده است... و بدلانه ای کرده است... مثل مار شده ام!
....
دردها دورکننده گناهند یا جزای گناه؟
اعوذ بک من جرمی و اسرافی علی نفسی... اعوذ بک من همزات الشیاطین... اعوذبک من الغیظ