برکه من

Monday, May 15, 2006

بعد از بعدالتحریر. به زودی در مورد گوگل می خوام "خیلی" حرف بزنم. چند وقته به شدت دارم روندش رو دنبال می کنم، سرویسهای جدیدش و الی آخر. اما یه چیز برخوردم که نتیجه ای بود که از سرویس جدید Google Trend گرفتم که واقعاً میشه روش یه کار تحلیلی کرد. بد نیست اینجا رو یه نگاه بندازین! شاید ناراحت کننده باشه، ولی از نظر من بیشتر تکون دهنده است! در همین راستا این رو هم حتماً ببینین. می تونین ببینین که جستجوی کلمه سکس در محروم ترین شهرها بیشترین میزان رو داشته. جالبه که تهران (برخلاف انتظار) در 10 شهر اول نیست. همچنین قسمت "قم" خداییش جالبه!
هی می خوام این پست رو ببندم نمیشه! خداییش این رو هم باید نگاه کنین دیگه!! چرا بیشترین میزان سرچ برای جنیفر لوپز باید در ایران باشه؟؟؟؟
****
نامه محسن سازگارا به آقای احمدی نژاد رو می تونین اینجا بخونین . من با خیلی از حرفهاش به طور 100% مخالفم. اما بیش از همه چون معتقدم همه باید بتونند حرف بزنند و حرفشون شنیده بشه، علاقه دارم که زمینه شنیده شدنش رو فراهم کنم. اگر هم احیاناً فیلتر بود بگین.
****
به شدت منتظرم که بالاخره این جنگولک بازی های شرکتی که قراره به ما اینترنت بده تموم شه و تأخیر انداختن هاشون هم به پایان برسه تا من مجبور نباشم اینقدر از بوی قهوه و مافین و کیک شکلاتی و انواع خوردنی های دیگه از صبح تا شب اینجا خفه شم! مثل زنهای ویاری شدم که هر دو دقیقه یه بار احساس می کنم داره از بو حالم به هم می خوره و می رم بیرون که نفس بگیرم!! منی که کیک و شکلات اعضای جداناپذیری از شادی زندگیم بودند، الان نمی تونم به خوردن یه کیک حتی فکر کنم.
****
به هر حال زندگی طوری ما رو پیش برد که بفهمیم در تمامی مراحل زندگی خوبه که به شدت خوددار باشی و حرف زندگیت پیش خودت باشه. اما واسه منی که با غلظت 2 مولار اپن بودم، بسته بودن با این غلظت یه مدلیه! (به هر حال هم همه می دونن که من به شدت دهن لقم. الان هم منتظر اذنم که بخوام جار بزنم!!)

بعدالتحریر. بین نوشتن این پست و پست کردن این پست چند ساعتی فاصله بود و این چند ساعت هم با همون آقای دوستم (David) داشتیم حرف می زدیم و بحث سیاسی عمدتاً در مورد سیاست ایران می کردیم!! بد نیست برای اونهایی که می خواستن بدونن اون آقا هم بیکاره یا نه بگم که ایشون مدیر عامل یک شرکت با 520 پرسنله که بیش از 100 تا مدیر بهش گزارش می دن!! الان بعد از 10 سال، قبل از اینکه مشغول ادامه کارش بشه، 6 ماه آفه که یک مقدار به دنیای شخصیش بچسبه و بنده هم اون قدرخوش بخت بودم که توی این 6 ماه با ایشون آشنا شم.