برکه من

Saturday, May 13, 2006

E- Banking (!)


یادمه یه زمانی برای یه درسی در لیسانس یک ترم روی E-Banking کار و تحقیق می کردم و در خیلی موارد مربوط به تحقیق به این اشاره می شد که بانکها توی این دوره زمونه دیگه نیازی به افزایش تعداد شعبه و ساختمان ندارند. همه کارها به صورت مجازی صورت می گیره - بماند که در ایران تک تک کارهای مربوط به internet banking رو باید از شعبه انجام می دادم!!
ظاهراً این ماجرا اینقدر جدیه که بنده امروز 2-3 ساعتی در بزرگراهها، بیابانها، اتوبانهای بین شهری و بسیاری مکانهای دیگه بدنبال یک شعبه از یکی بزرگترین بانکهای دنیا (HSBC) بودم که توش حساب داشتم! وقتی توی بیابونها طوفان شن و شتر در گذرگاه و سایر مسایل مربوط به دنیای عرب (!) برخورد کردم متوجه عمق فاجعه شدم و پی بردم که ... ظاهراً گم شدم!! علتش هم این بود که این اچ اس بی سی ظاهراً در کل دبی 2-3 تا شعبه بیشتر نداره و من برای اینکه به نزدیکترینش برسم باید می رفتم یک شهرک صنعتی که واقعاً در وسط بیابون بود. بماند که 2 بار کل مسیر رو رفتم و برگشتم و با واسطه یک بزرگراه تونستم از دور بانک رو زیارت کنم، ولی آخرش نتونستم بهش برسم.
بهتره نگم که در این دنیای مدرن چرا بنده دچار چنین مصائبی شدم: فقط اشاره به این کنم که حاج آقامون اعتماد نداشت که ما اون همه پول رو بذاریم تو دستگاه و مطمئن باشیم که فرداش بهمون نگن مگه اینقدر بود؟ مگه اصلاً پولی بود؟ اینجاست که سنت و مدرنیته به تقابل بر می خیزند و در نهایت سنت برنده می شه، ولی در جنگ با مدرنیته، همچنان اون همه پول تو کیف پول بنده می مونه! (این هم تحلیل فلسفی قضیه)
البته خداییش نخوام بی انصافی کنم، من واقعاً اینجا دارم با خریدها Credi Card ای حال می کنم! یعنی معرکه است. چیزی که یه عمر باید بهش فکر می کردم که چرا برای یه خرید ساده مجبورم برم اون همه مصیبت توی صف بانک و بدبختی و نگرانی زدن پول و بعد قرار دادن به واقع خروارها اسکناس در کیف و بعد هم ... الی آخر که دیگه همه می دونیم، تحمل کنم؟ حالا می بینی که برای یه خرید ساده خونه و حتی اومدن به کافی شاپ و پمپ بنزین و همه چیز، با یه کارت زندگی کنی!

***
اینجا خداییش شب جمعه ها و روزهای تعطیل خداست! یعنی آدم یه هفته - عذر می خوام - مثل ... کار می کنه، بعد ویک اند دیگه همه خودشون رو خفه می کنند از خوش گذرونی. البته ریا نشه، اما ما این هفته دعای کمیلمون رو هم رفتیم و بعد رفتیم به ادامه کیف بپردازیم! جالبه که خود به خود یه Life Style دیگه می آد توی زندگی آدم.
این هفته رفتیم سینما یه فیلم خیلی خیلی معرکه که هر دو مون خیلی خوشمون اومد: Tristan and Isolde. از اون درام های رمانتیک بی نظیر. اولین تبلیغی که ازش دیدم هم این بود که می گفت: Before Romeo & Juliet there was Tristan & Isolde که برام جالب بود. با توجه به اینکه فیلم تازه launch شده فکر نمی کنم توی ایران بتونین ورژن خوبش رو پیدا کنین. ولی حتی اگه پرده ایه با کیفیت بالا هم پیدا کردین می ارزه ببینین. بچه های اون ور آب هم بهتون حتماً پیشنهاد می کنم ببینین. البته اگه اهل درام و رمانتیک هستین. فیلم واقعاً احساسیه.

***

Good news seems to be on the way. Will keep it till finalized!