برکه من

Monday, March 05, 2007

حق مسلم!!


قصد داشتم تا قبل از اینکه ادامه پست قبلیم رو کامل نکردم، پستی نذارم. ولی این اتفاق دیروز اینقدر وقاحت باره که اصلاً نمیشه در موردش ساکت موند.
(بعید نمی دونم توی ایران کل اخبار اصلاً به گوش مردم هم نرسیده باشه یا اینکه تحت عنوان اینکه تعدادی زن خیابانی که دنبال حق و حقوق واسه خودشون جمع شده بودند، دستگیر شده اند و به بخش سیاسی اوین منتقل شده اند!! اگه خبر رو نخوندین شاید یکی از این یا این بتونین ببینین. جای تعجب داره که بازتاب هم اینقدر سکوت کرده!)
من سیاسی نیستم، اما کور هم نیستم. می تونم به عنوان یه آدم عادی که بعضاً ماجراهای سیاسی رو دنبال می کنه ببینم که جمهوری اسلامی کلنگ به دست گرفته و تیشه به ریشه خودش می زنه. آروم آروم داره قبر خودش رو کنه و کم کم آماده میشه کفن بپوشه و بره توش بخوابه!
حکومت ما و بعضی از مردم ما که این روزها زیاد در مورد "حقوق مسلم" شون صحبت می کنند، بد نیست یادآور بشوند که این حقوق فقط در انرژی هسته ای خلاصه نشده. مثلاً احتمالاً باید بدونند که مردم حق خوردن، راه رفتن، نفس کشیدن، زندگی کردن و شاید حرف زدن هم داشته باشند! طبق قانون در پیت اساسی خودشون هم مردم اجازه دارند به آرامی و بدون خشونت، انتقاد کنند، جمع شن و اعتراض کنند و منتظر جواب باشند. نه اینکه به محض حرف زدن (یا حتی اراده به حرف زدن!) در نطفه خفه شوند.
من انتقادات زیادی به عملکردهای جنبش زنان در ایران دارم. ولی به شدت حامی این هستم که وقتی در چارچوب قانون اساسی عمل می کنند، احدی حق جلوگیری نداره. چه برسه به اینکه با خشونت بیان دستگیرشون کنند و ولو برای 24 ساعت به اوین ببرند (هر چند که تاریخ نشون داده خیلی ها طولانی تر(!) از این حرفها هم می مونند!)
نامردها...