(3) پیامبر: فقط الهی یا ...؟
چندین بحث باز در ذهنم مونده که می خوام ابتر باقی نمونه و حداقل در موردش یه تصمیم بگیرم. فعلاً همین بحث پیامبر رو ادامه بدهیم:
در مورد بحث پیامبر، هیچ حرف قطعی ای برخلاف اینکه بالاخره یک رده ای از حرفهای پیامبر (ولو اینکه فقط در حد حرفهای روزمره بوده) از وحی نبوده. یعنی یک جنبه دیگه زندگی پیامبر رو داشته، نه جنبه پیامبریش. یکی یک بار مثالی می زد که با عقل جور در می آد، ولو اینکه نمی دونم منبعش کجاست. ظاهراً یک بار پیامبر در جنگی در یک جا کمپ می زنند. یکی از فرماندهان به پیامبر میگه اینی که گفتی اینجا کمپ بزنیم از خدا بوده یا از خودت؟ حضرت می گویند: نه وحی نبوده، نظر خودم بوده. اون هم میگه که فلان جا در پشت فلان تپه به دلایل ال و بل بهتره. پیامبر هم قبول می کنند و جابجا می شن. این مثال به نظر من اصلاً بعید نیست و خیلی هم عادیه. یعنی اون جنبه انّی أنا بشر مثلکم.
به هر حال با این زمینه بد نیست به این مطلب بپردازیم که این مرز جدا بودن جنبه های مختلف پیامبر رو 1) چه کسی؟ 2) بر چه اساسی؟ 3) و چگونه باید تعیین کرد؟
اگر کسی احساس می کنه که روی قسمت اول بحث همچنان می تونیم مثبت ادامه بدهیم، می تونیم برگردیم سر قسمت اول. وگرنه این رو ادامه بدیم.