تابوی صکص
امروز صبح بعد از نماز خوابم نمی برد و باز هم مثل اکثر مواقع داشتم تو ذهنم یکی از مشکلات اسلام و مسلمین رو حل می کردم. یکی نیست بگه بچه، تو چه کاره ای؟ بگیر بخواب...
و اون دغدغه اساسی ای که خواب از چشم من ربوده بود، چیزی نبود جز تابوی روابط جنسی در ایران. داشتم خیلی آروم از نوجوانی خودم رو مرور می کردم تا بعد از ازدواج و مسایلی که همواره به خاطر تابوی صکص در ایران وجود داشته. هیچ نوع آموزشی وجود نداره. نه تنها هیچ آموزشی وجود نداره، صحبت کردن در مورد روابط جنسی تا حدی تابو هست که حتی در جمع های عادی خانوادگی و دوستی هم صحبتی در موردش وجود نداره. یک سری دوستها هم هستند که به شکل لوده ای فقط در مورد این مسایل جک می گن و شوخی می کنند (که خدا در همون حدش هم خیرشون بده، وگرنه اگر همین جک ها هم وجود نداشت، دیگه هیچ راهی برای کسب دانش و اطلاع هم وجود نداشت!!)
تو رو خدا آخه یه آدم فرهیخته اون ور آب با خودش چی فکر می کنه اگر بدونه جوونهای یک کشور از روی جک های پورن و لوده بازی، باید با مسایل جنسی آشنا بشن. در مورد اون فرهنگ و مملکت چی قضاوت می کنند؟
توی اروپا معمولاً در مقطع دبیرستان آموزش جنسی وجود داره تا از هزار تا مشکل و مریضی و بدبختی روحی و جسمی پیشگیری بشه. حتی آموزش کامل در مورد بلوغ وجود داره تا نوجوونها در مورد تحولات بلوغ و دختر و پسر کامل آشنا بشن و بتونند دید درست و منطقی ای بهش داشته باشند. توی ایران دید روی این مسایل تماماً پوشیده از شرم و خجالته و نوجوان دائم باید با پنهان کاری امور خیلی طبیعی ای که برای تمام عالم اتفاق می افته، دست و پنجه نرم کنه. به نظر من توی دبیرستان زمان خیلی درستیه که این آموزشها به طور کاملاً جدی و منسجم وجود داشته باشه. زمان ما که تازه توی دانشگاه یه درس در پیت تنظیم خانواده گذاشتند سه جلسه که دو جلسه اش فقط در مورد جمعیت بود و یک جلسه اش هم پیشگیری از بارداری. به طوری پیش فرض گرفته بودند همگی از چگونگی روابط زن و مردی آگاهی دارند و حالا چطوری میشه پیشگیری کرد!! اون هم به شکلی بود که من اگر ازدواج نکرده بودم، هیچی حالیم نمیشد. بماند که کلاس آقایون به خاطر لوده بازی و بی جنبگی پسرها کلاً تعطیل شد و استادش قهر کرد!! باز خدا خیرشون بده یه جزوه دادند دستمون که به خاطر امتحانش هم شده، چهار تا چیز یاد بگیریم.
من موارد خیلی زیادی دور و برم دیدم از کسانی که بعد از ازدواج ماهها و ماهها با مشکلات شدید روحی و جسمی روبرو شدند و تنها منشأش هم نداشتن اطلاعات و آموزش بوده. کسانی رو دیدم که به خاطر خیلی استریلیزه بودن محیط دور و برشون حتی از وجود روابط زناشویی مطلع نبوده اند و بعد از ازدواج، جناب شوهر بیچاره مجبور شده واسه دختر خانوم عروس توضیح بده که بین زن و مرد، رابطه زناشویی وجود داره. چقدر مواردی رو دیدم که دختر بیچاره احساس می کنه از نظر فیزیکی یک مشکلی داره، در حالیکه واقعاً مشکلی نداره و فقط دانشش نسبت به ماهیت صکص کمه و چقدر مواردی رو دیدم که مشکل داشته واقعاً و به خاطر خجالت، بعد از ماهها فهمیده که باید بره پیش دکتر و اینقدر زجر نکشه.
یادم نمی ره که اوایل ازدواجم خیلی ملایم و در پرده و با خجالت به یکی از اطرافیانم معترض شدم که چرا هیچ کس هیچ چیزی در مورد صکص برام نگفته و ماکزیمم تلاشی که دیدم این بود که فرداش روی میزم یک کتاب خیلی تخصصی! در مورد مسایل جنسی و بارداری بود (که اون هم کمکی به سوالات و نگرانی های بیش از حد من نمی کرد!)
نمی خوام خیلی عمیق وارد ریشه ها و عقبات این مسأله بشم. به هر حال خواب صبحم رو ربوده بود و می خواستم روش بحث کنم. ولی واقعاً معتقدم ایران از این نظر یه تکون خیلی خیلی اساسی عملی و فرهنگی به خودش بده. شاید نسل ما این عرضه رو پیدا بکنه و یه فکری به حال بچه هاش بکنه.