برکه من

Monday, October 06, 2008

مهاجرت از شرق به غرب به شرق


مسأله مهاجرت یه مسأله ایه که از هر زوایه ای که بهش نگاه کنی، باز هزار جاش هست که تا وقتی توش نری و درگیرش نشی، نمی تونی خیلی چیزهاش رو درک کنی. تازه مهاجرین نسل دوم هم مسایل خاص خودشون رو دارند. توی دبی چون یه جمعیت عظیم خارجی (85 درصد جمعیت) وجود داره، این بحث یک بحث دائمیه.

نکته ای که خیلی وقتها ذهن من رو به خودش مشغول می کنه، رفتگان به اروپا و آمریکا و برگشتگان به شرق و خاور میانه است. این یک پدیده ایه که اینجا خیلی دیده میشه. کسانی که سالهای سال در غرب بوده اند، حتی به دنیا اومده اند و بزرگ هم شده اند، اما ریشه شون در شرق بوده و آخرش خواسته اند حداقل زندگی شرقی رو تجربه کنند. هم ایرانی، هم غیرایرانی. اکثر آدمهایی که برخورد کرده ام و دارم در موردشون صحبت می کنم مسلمونها هستند. خیلی برام جالبه که آدمهای زیادی رو می بینم که پروفایل های خیلی بالایی هم دارند، توی آمریکا و انگلیس مشغول به زندگی و کار بوده اند، اما احساس کرده اند که می خوان تجربه زندگی در یک کشور اسلامی رو داشته باشند، تجربه زندگی در فرهنگ نزدیک تر به ریشه شون. خیلی ها این تجربه رو در بچگی یا جوونی داشته اند، اما بعد از اینکه سالها در غرب بودند، انگاری که یه جورهایی خسته و دلزده بشن و بخوان برگردن.

برای ایرانی ها که طبیعتاً دبی مهد آمال و آرزوهاست. نزدیک به ایران، نزدیک به فرهنگ خودمون، موقعیت خیلی خوب کاری و از طرفی با آزادی های اجتماعی ای که در ایران وجود نداره.

مایی که مستقیم اومدیم دبی زندگی رو شروع کردیم اصلاً از نظر من یه جورهایی مهاجر محسوب نمی شیم. انگار که از ایران اصلاً خارج نشدیم! اینقدر که داریم کیفش رو می کنیم که نزدیکیم، می تونیم بریم و بیایم، ملت میرن و میان. ساعت هامون نزدیکه و هر وقت دلمون بخواد به هم زنگ می زنیم، فرهنگ محیط مون هم مسلمونه و ما به لحاظ فرهنگی خیلی نیازی به تلاش به آمیخته شدن با جامعه رو نداریم. برای همین اصلاً مشکلات عمده ای که مهاجرت به غرب ایجاد می کنه رو ذره ای هم تجربه نمی کنیم و این عالیه. حتی اینقدر لوس شدیم که وقتی دو هفته مثلاً میریم سفر اروپا احساس می کنیم چقدر سخت می گذره و چقدر بده که در یه محیط به این متفاوتی و مشکلی زندگی کرد (به خصوص به علت محدودیت ما برای غذای حلال خوردن و محدودیت پوششی من برای حجاب داشتن)

خلاصه این برگشت از غرب به شرق اینجا یه مسأله خیلی عمومی و زیادی هست که بسیار به چشم می خوره.

اینجا فقط طرح مسأله کردم. هیچ تحلیلی ندادم. شاید یه بار به تحلیل کوچیکی هم بپردازم.