برکه من

Sunday, January 04, 2009

2009

2009 شروع شد. دیگه همین تعطیلات نیم بندی هم که داشتیم تموم شد و رفت تا عید فطر! توی ا یران باید بیشتر قدر تعطیلات دائمی هر از چند گاهی رو می دونستیم. چون سال نو 5شنبه بود و بعدش هم دو روز آخر هفته، سه روزی استراحت بود. کار خاصی نکردیم، اما خوش گذشت. صرف تعطیل بودن خودش خیلی باحاله.
همه سال نو رو به هم تبریک می گن. کلی ایمیل های کاری تبریک! احساس می کنم همه اش مسخره است. احساس می کنم پشت همه این تبریکات یه اضطرابی نهفته است. سال 2009 سال آسون و جالبی نخواهد بود. به خصوص برای ما که رکود دیر به اینجا خورد و تازه امسال مشخص میشه که وضعیت بیزنس ها چطوری بشه. هیچ نوع حس سال نویی چیزی وجود نداره، عمدتاً به نظر من ترس و نگرانی که کسی هم خیلی ازش الان حرفی نمی زنه مثل یه تابو، اما همه یه جورهایی خبر دارند.
دبی در یک حرکت کم نظیر (برای دبی، نه واسه بقیه جاها) تمام مراسم آتش بازی و جشن و سرور سال نو رو برای همدردی با غزه کنسل کرد. اول قرار بود تمامی جشن ها کنسل باشه، اما تمامی برنامه های بیرون کنسل شد. نمیشه هم گفت از بی پولی بوده، چون تازه 4شنبه اعلام شد که به هر حال همه خرج ها رو کرده بودند. نسبت به دبی که همیشه نگاهیش بیزنسی و پولیه به نظر من حرکت سمبلیک قشنگ و قابل تقدیری بود. کمترین کاری بود که میشه کرد. نرخ تماسهای تلفنی با فلسطین رو هم نصف کردند و به تمامی فلسطینی هایی که ویزاشون تمام شده بود اجازه دادند به هر میزان که می خواهند بمونند و هر تقاضای ورود به کشوری رو هم از فلسطین می پذیرند. اینها همه خوبه. اما خیلی فاصله داره با کافی. فقط اگر عربها متحد می شدند علیه اسرائیل، یه قدم فراتر برم، اگر کشورهای اسلامی این منطقه به همراه ایران متحد می شدند، آیا هیچ قدرت زورگو و مفت خور و خونخواری مثل اسرائیل می تونست وجود داشته باشه؟
ما را چه می شود؟ ....