بال احساس
یه سری احساسات رو می تونم به جرأت بگم یادم رفته بود. می تونم به جرآت بگم حتی در واقعی بودنشون در قبل شک کرده بودم، می تونم به جرأت بگم فکر نمی کردم دوباره تجربه شون کنم.
قدم زدن روی بالهای ملائکه در حرم امام رضا (ع) تمام رو برگردوند و واقعی تر از واقعی بود، نه ساختگی، نه تلقینی ... واقعی واقعی. احساسی که فقط خودت می دونی که وجود داره و هیچ کس نمی تونه برات اثبات کنه و تو هم نمی تونی به کسی اثبات کنی.
امیدوار شدم در حالیکه در کمال یآس یا حتی بی تفاوتی بودم. در حالیکه اعتقاد به جوگرفتگی و ساختگی بودن احساس در محیط داشتم، "حقیقی" بودن یک "حس" رو با عمق وجود چشیدم، سرکشیدم و لذت بردم.
مکان با مکان فرق می کنه. گاهی صرفاً قدم گذاشتن در اون مکان خاص، سوا از اینکه تو که هستی و چه هستی، اون احساسات رو بهت میده. همین و بس.