برکه من

Tuesday, March 08, 2005

Society of the Mind!


يه تعدادي agent دور هم نشسته اند. يه مشتري از راه مي رسه و ميگه من فلان چيز رو مي خوام كه برام درست كنين. agent ها دست به كار مي شن. چندتايي شروع مي كنن با هم صلاح مشورت مي كنن كه ببينن چطوري تقسيم كار كنن كه كار اين خانم يا آقا به بهترين شكل انجام بشه و بهترين جنس رو براش توليد كنن تا خودشون بيشترين سود ممكن رو به دست بيارن. اولش نه مي دونن خودشون چقدر سوات دارن، نه از عرضه بقيه خبر دارن. تقسيم كار مي كنن و هر كي مشغول يه تيكه اش ميشه. طبيعتاً اولش خيلي اوضاع سه است ديگه! هي سوتي پشت سوتي! منتها مثل ما آدمها شروع مي كنن از هر سوتي و خراب كاري ياد مي گيرن كه دفعه بعدي چه كاري رو انتخاب كنن و اينكه بفهمن اين كار رو با چه كيفيتي و در چه زماني انجام مي دن. خلاصه تريپ Team Work حسابي با هم جون جوني و match مي شن تا بالاخره بتونن بيشترين كيفيت رو در كمترين زمان توليد كنن.
ميون همه اين كارها، بعضي وقتها بعضي agent ها خراب مي شن. يهويي جيغشون مي ره هوا كه F1! F1! بقيه هم كه مرام و اينا! زود يه نگاه به برنامه زندگي خودشون مي كنن ببينن اگه كمك كنن از كار و زندگي خودشون مي مونند يا نه. اگه نمي مونند كه زودي شيرجه مي زنن تو آب كه غريق بيچاره رو نجات بدن. در اين بين agentها شخصيت هاي متفاوت دارن. بعضي هاشون زيادي با مرام اند و از كار و بار خودشون مي مونن. بعضي ها بخيل اند و اهل كمك نيستن. بعضي ها خودخواه اند. بعضي ها دروغگو اند! خلاصه كه بعله! تريپ يه Agent Society كامل! ...
بعدالتحرير. خدائيش، حال كردي تو سه سوت چطوري واست تزم رو تشريح كردم كه حتي تو (!) هم بفهمي؟