زلال
آرشیوم رو ورق می زدم. گاهی احساس می کنم ... چقدر قشنگ نوشته ام! چقدر خودم بوده ام، چقدر خودم هستم! به خودم می بالم ...
می بالم ...
می بالم ...
می بالم ...
می بالم ...
می بالم ...
می بالم ...
بعدالتحریر. گاهی بلور روحم خیلی شفاف بوده، خیــــــــــــلی...! به طرز ترسناکی! به شکلی که الان نمی خوام کسی اون شفافیت بلور رو ببینه.
بعدالتحریر. زندگی صحنه یکتای هنر مندی ماست... هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود! صحنه پیوسته به جاست، خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد...