برکه من

Wednesday, June 13, 2007

انفجار حرم عسکريه



الّلهم انّا نشکو إلیک فقد نبیّنا و غیبت ولیّنا و کثرت عدوّنا و قلّت عددنا و شدت الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا...

در راه جلسه امروز با یک همکار شیعه، بحثهای مفصلی در زمینه شیعه و سنی و اختلافات و وهابیت و القاعده داشتم. احساساتم پنجه در روحم می کشید از این همه اختلاف و از سودی که نامسلمانها از این اختلاف می برند. خواندن خبر انفجار مجدد حرم عسکریه روحم رو شکافت. واقعاً دلم شکست. دشمنی تا چه حد؟ از انفجار پارسال تنها دو مناره حرم مانده بود که چشم دیدن همین را هم نداشتند. شاید بگویی این احساسات کاذب چیه؟ منطقی نگاه کن... نمی خوام. می خوام احساساتی نگاه کنم. می خوام به پای این اسلام تکه تکه شده اشک بریزم. می خوام به حال محمد و امتش بسوزم و خاکستر شم. دشمنی تا چه حد؟