برکه من

Thursday, July 05, 2007

روز زن مبارک


به مناسبت روز زن و شب جمعه و یک هفته پرکار بعد از سفر می خواستم به خودم آوانتاژ بدهم و زودتر از کار جیم بزنم؛ به همین دلیل الان که نزدیک 8 شبه و در کل ساختمون بسته میشه، بنده هنوز تنها در آفیسم و مشغول کارهام! لپ تاپم رو جمع می کنم که حتماً برسم جمعه به کارها ادامه بدهم، چون 24 ساعت ظاهراً مکفی نیست.

روز زن مبارک!

بعدالتحریر. خیلی سرفه می کنم. خیلی. اونقدری که سرم و پشتم به شدت درد گرفته. این سرفه هه با تمام دواهایی هم که خریدم ظاهراً خیال رفتن نداره.

بعدالتحریر. یه زمانی هم شاید یکی به ما بگه روز مادر مبارک. خدا رو چه دیدی؟ مگه بخیله؟ روز مادر همه مامان ها مبارک.

بعدالتحریر. امروز به کمک یک دوست برای یک مامان بزرگ یه گل فرستادم. وقتی زنگ زد و پشت تلفن اشک می ریخت و دعام می کرد و قربون صدقه ام می رفت، نمی تونستم جلوی اشکهام رو بگیرم. کار به این کوچیکی... حتی دلم خواست مادربزرگ هم بشم. اگه مجالی باشه و عمری و کار و روزگار به ما فرصتی بدهند... دریغ! iهر چند که مامان بزرگ نیستم، اما درد و مرضهاشون رو که دارم. خداییش من شده اینجا پستی بذارم بدون ناله از درد؟!

بعدالتحریر. قبل و بعد از همه چی: تولد حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک.