24، بدخوابی و کابوس، بنیادگرایی اسلامی
همچنان مشغول فصل دوم سریال 24 هستیم. واقعاً دیوانه کننده و وحشتناکه. این سه روز تعطیلات عید رو دائم مشغول دیدنش بودیم. از این وضعیت هم ناراحتم. چون دقیقاً آدم عین معتادها میشه. اصلاً نمی تونه نبینه. هی می زنه قسمت بعد. دیشب 5 قسمت دیدیم. وقتی می خواستم بخوابم کلاً آشوب بودم. اضطراب داشتم و خوابم نمی برد. دائم ماجرای داستان توی ذهنم چرخ می زد و فکرش ولم نمی کرد. صبح هم برای نماز با یه همچین حالی از خواب بیدار شدم و بعد از نماز هم خیلی سخت خوابم برد و دائم خوابهای پریشون می دیدم. خوابهای تروریستی و جنایی و بزن بزن و فرار کن! با اینکه صبح ساعت رو گذاشته بودم 8:20، باز با همین خوابها و افکار پریشون، یک ساعت زودتر از خواب پریدم!
یکی نیست بگه دختر! مگه مریضی؟ خب نبین!
البته موضوع پست من قرار نبود در مورد بدخوابی من و اعتیادم باشه! اما این به عنوان پیش درآمد طرح شد.
در مورد خود سریال نمی خوام توضیح زیادی بدم. هر فصل سریال 24 قسمته که در یک 24 ساعت شبانه روز اتفاق می افته. مربوط به یک گروه دولتی (Counter Terrorist Unit) مقابله با تروریست ایالات متحده (یا همون شیطان بزرگ خودمونه!) و خب طبعاً کلی جنگولک بازی و بزن بزن و بکش بکش داره. اینها موضوع بحثم نیست هنوز.
فصل دوم این سریال هم مربوط به یک گروه تروریستی در خاور میانه است که می خوان یک بمب اتم رو در لس آنجلس توس سر مردم منفجر کنند. سریال یه طوری نشون می ده که انگار خاور میانه یک کشوره و خب البته عربه و هر کی هم توش هست تروریسته و ایالت متحده هم چاره ای براش وجود نداره جز جنگ (و حتی جنگ جهانی سوم!) پرزیدنت آمریکا هم یک آدم به شدت باشخصیت و انسان دوسته که وقتی بهش می گن یه پسربچه خاور میانه ای توی کشورش کشته شد در درگیری ها به شدت متأثر میشه و اسم و رسمش رو می خواد و ... الی آخر! بدبختها با این رئیس جمهور در پیت داغونی که دارند خب حق دارند رؤیاهاشون رو فیلم کنند. اگه به ما هم یه هالیوود می دادند، همچین جای احمدی نژاد یه رئیس جمهور باشعور فهمیده خوشگل می ذاشتیم که بیا و ببین!
چیزی که به نظر من جالب توجهه اینه که توی این سریال و فیلم ها و سریالهای مشابهش، یک پیام کاملاً اشتباه از خاور میانه، مردمش، اسلام، مسلمونها، اعراب داده میشه. قطعاً درصد بالای بیننده های اینها خود آمریکایی های داخل آمریکا هستند. هالیوود به این بدبینی و نگرش اشتباهی که هر روز بهش دامن می زنه (و خب صد البته فقط هالیوود نیست و به عنوان مثال سخنرانی های روزمره بوش و دار و دسته اش هم هست) فقط باعث میشه که شکاف بین غرب و اسلام زیاد بشه. این شکاف هم از طرفی باعث میشه که قطعاً فاندامنتالیست های اسلامی و بنیادگراها که مثل قارچ از زمین دارند رشد می کنند و زیاد میشن، خیلی رشدشون سریع تر بشه و با وجود این فاصله انگیزه های تروریستی هم بالا بره. از طرفی غربی ها هم با نگاه حقیرانه و وحشت زده کردن به مسلمونها، باعث انزوای بیشتر اونها و در نتیجه تشدید فاصله بشن. خلاصه که این مسیر، یک مسیر حلزونی هست که هر چی توش هیزم بریزی، باز هم سیری پذیر نداره و راه آشتی باز نمیشه. غربی ها روز به روز در مورد مسلمونها سنگین تر و حقیرانه تر عمل می کنند، مسلمونهای فاندامنتالیست بنیادگرا تر میشن و عملیاتهای خشونت بار به اسم اسلام بیشتر میشه.
این روند و مسیر پر از تنش قطعاً به نفع هیچ کس نیست. آمریکا قطعاً از این روش عملکردش ضربات بیشتری خواهد خورد.