برکه من

Friday, January 12, 2007

(1) پیامبر: فقط الهی یا ...؟


موضوع بحثی حول این موضوع مطرح کردم که آیا پیامبر آیا تنها یک شخصیت الهی دارند یا اینکه به هر حال خیلی از صحبتها و فرمایشاتشون بر اساس زندگی روزمره هر انسانی هست و همچنین می تونه منطبق بر شرایط زمانه و موارد باشه. به این معنی که می تونیم پیامبر رو دارای دو بعد کلی شخصیتی در نظر بگیریم: یکی پیام آور الهی و دیگری مثلاً رئیس حکومت اون روز که یک سری استراتژی هایی برای گرداندن مملکت داشته اند.

این کلیت موضوع بود. نکاتی هم در کامنتها مورد بحث قرار گرفت که اگه بخوام یه جمع بندی بکنم شامل این موارد میشه:
بر اساس آیه "ما ینطق عن الهوی"، پیامبر یک شخصیت الهی دارند. برای همین تمام گفتار و کردارشون الهی و از جانب خداست.
در صورتی که بخواهیم این دیدگاه رو قبول کنیم، چطور می تونیم با زندگی روزمره ایشون تطبیق بدیم؟ چطور می تونیم آیه "انّی أنا بشر مثلکم یوحی إلی" رو توضیح بدیم؟ از طرفی، از اونجایی که همیشه پشت آیات مسایل خیلی زیاد دیگه هست، چطوری می تونیم صرفاً با معنی ظاهری آیه ما ینطق عن الهوی چنین نتیجه گیری ای کنیم؟
به هر حال پیامبر بر اساس زمانه خودش خیلی تصمیمات می گرفته که می تونیم بگیم الان روشهای علمی و مشخصی برای اون وجود داره که با این زمانه تطبیق داره. مثلاً در مورد اصول کشوری و لشگری و جنگ، یک سری روشهای علمی مشخصی کاربرد داره که دلیلی نداره سراغ عملکرد اون زمان پیامبر بریم.

از طرفی اگه می خواهیم بگیم بحث بر سر اصول و احکامه، چطوری می تونیم چنین مرزی رو تأیین کنیم. یعنی کلاً اگر بخواهیم هر نوع مرزی بذاریم، چه ملاکی برای این مرز داریم؟

جمع بندی اینکه: خیلی با عقل جور در نمی آد که بخواهیم بگیم "هر" حرفی که پیامبر زده جزو دینه؛ علیرغم اینکه این عین آیه قرآنه. ولی همیشه معنی ظاهری آیه درک نمیشه. از طرفی هم اگر بخواهیم بگیم بعضی چیزها هست و بعضی نیست، اون حد رو کی و از کجا و بر اساس چی می تونه تعیین کنه؟