برکه من

Thursday, August 16, 2007

من برگشتم


دیشب از ایران برگشتم. خیلی دلم می خواست توی ایران هم بنویسم. منتها اینقدر وقتم محدود و کمه و از ثانیه هاش هم استفاده می کنم که نشد. بعدش هم که بعد از این مدت با اینترنت دایال آپ کار کردن خداییش اعصابی می خواست ها! :)
سفر خیلی خوبی بود. خیلی مختصر تونستم اکثر کسانی که دوست داشتم ببینم رو ببینم. احتمالاً تا سفر بعدیم فاصله بیشتری می افته. چون به هر حال هوا تا 2-3 ماه دیگه می ره رو به خوب شدن و دیگه دوستان و فک و فامیل باید آستین بالا بزنند و بیان این ور خلیج.
از معدود سفرهای ایران بود که هیچ استرس و تنشی وجود نداشت. تونستم دکترهام رو برم، دندون پر کنم، یه عالم روسری و شال بخرم و یه دنیا با خواهرزاده نازم حال کنم و ازش فیلم و عکس بگیرم و سخنرانی های شیرینش رو بشنوم. دیشب که رسیدم از لحظه ای که هواپیما نشست و داشتم با حاج آقا حرف می زدم، تا لحظه خواب فقط داشتم از حرفهای بانمک بچه خواهرم می گفتم. هر دو دقیقه یه بار هم یه الهی فداش بشم و قربونش برم می گفتم و یه سری حرفهای جدیدش رو تکرار می کردم. فکر کنم بیچاره حاج آقا کلی دپرس شد که بعد از رسیدن بهش پس از دوری یه هفته ای من همچنان توی حال و هوای ایرانم بودم. به من چه خب! این بچه خیلی ناز شده! چی کارش کنم؟!
هوای تهران کلاً خوب بود. هر چند که این مشکل وجود داشت که با وجود گرما ماشین ها اکثراً بدون کولرند. ولی خب به قول بروبچس احتمالاً من بدعادت شدم. چون گرما واقعاً اذیتم کرد.
من نمی دونم چرا هر وقت می رم ایران مثل این عقده ای ها یه چمدون پر لباس می برم. داشتم چمدونم رو جمع می کردم خودم خنده ام گرفته بود. اینقدری که اینجا لباس من فقط مانتو و روسریه و جایی رو هم ندارم که برم که لباس شیک بپوشم و فقط واسه خودم می پوشم، می آم ایران هر چی دارم رو راه می اندازم که بتونم یه جا لباس خوب بپوشم! این هم از خل بازی های زنانگی!
صبح خیلی زورم می اومد بیام سر کار. همکارم هم زنگ زد که ساعت 1 یه جلسه هست ابوظبی که باید بیای. من هم خیلی لجم گرفت که از راه نرسیده دوباره شروع شد. گفتم خیلی کارهای مهم تر دارم و خودش بره یه طوری سر و تهش رو هم بیاره. اگه لازم شد دوباره من میرم یه روز.
خیلی ها در این سفر و در خود دبی بهم پیشنهاد یوگا داده اند که ظاهراً خیلی روی استرس مؤثره. فکر کنم باید یه فکری بکنم و برم کلاس یوگا.
ماه شعبان هم که شروع شد. طبق معمول امارات 1 روز جلوتره. فکر کنم من دیگه امسال خودم رو درگیر این بازی ها نکنم و با همون ماه درست و حسابی پیش برم. انشالله که بر همگی مبارک باشه. پیشاپیش تولد امام حسین و حضرت عباس و امام سجاد –علیهم السلام- رو هم به همه تبریک می گم و در این ایام التماس دعا دارم.