سارای مسافر
دیروز رفته بودم قطر. خیلی سفر خسته کننده ای بود. ساعت 6 صبح از در رفتم بیرون و شب ساعت 8:30 پروازم نشست و برگشتم. اصلاً هم کلاً حال و روزم با هواپیما خوش نیست. با اینکه خیلی پرواز کوتاهیه، ولی دائم حالم در حال بد شدن بود.
خیلی خسته شدم. احتمالش هم می رفت که شب مجبور شم بمونم و واسه همین بار و بندیل داشتم. اما کارم رو تموم کردم و برگشتم. 5 شنبه هم دوباره باید با همین وضعیت برم! هفته هایی که این طوریه خیلی طولانی می گذره. انگار نه انگار امروز دوشنبه است. هیچی نشده احساس می کنم باید 4 شنبه باشه.
دوحه یه طورهایی خیلی شبیه دبی هست. البته احتمالاً 8 سال پیش دبی. هر کار اینها کرده اند رو ورداشته کپی کرده. ولی خیلی خلوت تر و مرده تره به نظرم. من که کلاً خیلی از قطر خوشم نمی آد. آخرش این کشورهای خلیج یه جورهایی همه شون عین هم اند. هر جا میری عکس شیخ هاشون رو می بینی و بندر و لنج و برج و مک دونالد و..... یه چی تو مایه های ایران!
بعدالتحریر. پست قبلیم اساس ضایعم کردها! تا من باشم اینقدر دیگه آنلاین و آپ تودیت نباشم. خیلی واستون مرام گذاشتم همچین که رسیدم رفتم عکسها رو آپلود کردم. دوبار هم این کار رو کردم و این پیکاسای مسخره ضایعم کرد.