التهاب
فکر کنم ایران این چند هفته آخر انتخابات چنان مزه آزادی بیان رو چشید که دیگه حاضر نباشه به راحتی از دست بدتش. هر چند که خیلی دروغ و هتاکی وتهمت و افترا و غیره هم بود. اما فکر کنم ویژگی رسانه باز و آزاد همین باشه. با این فرق که مال ما خیلی نصفه نیمه بود. یعنی به قول موسوی اگه در جای دیگه دنیا یکی بیاد توی تلویزیون آمار دروغ بده، فرداش هزار تا کانال دیگه هست که صداشون دربیاد و دستش رو رو کنند. اما خب در کل به نظرم خیلی انتخابات جالبی بود که چنین فضایی رو باز کرد.
خداییش خیلی حرفهایی که هیچ کس جرأت نمی کرد بزنه زده شد. خیلی برخوردهایی هم که هیچ کس جرأت نمی کرد داشته باشه، صورت گرفت. به نظرم شخصیت بی هراس و شجاع و در عین حال دلسوزی مثل کروبی خیلی خوب بود. راستش اینقدر احمدی نژاد داغون بوده کارهاش که حتی به نظر من حضور رضایی و استدلالاتش هم خیلی خوب بود. به نظرم مناظره دیشب بین رضایی و احمدی نژاد بسیار عالی و روشن کننده بود.
من که از ایران دورم. اما خب کماکان در التهابش قرار دارم و تا حد ممکن هم دنبال کردم. واقعاً دیگه این روزهای آخر جونم داره بالا میاد از شدت اضطراب. نمی دونم واقعاً چند درصد جداً می خواهند به احمدی نژاد رأی بدهند. وقتی اقشار غیرمذهبی بالا شهری رو هم می بینم که ازش طرفداری می کنند خیلی دلم می خواد حرفشون رو بشونم. اون روز توی بی بی سی فارسی با چند تا خانم سانتی مانتال و خیلی ژیگول خارج از کشور هم مصاحبه می کرد که می خواهند بهش رأی بدهند چون در سیاست بین المللی به ایران اقتدار بخشیده!!
خلاصه که فکر کنم الان حرف دهن و چشم و موبایل و ایمیل اکثر ایرانی ها الان لبریزه از انتخاباته.
خدا به خیر بگذرونه.