اینجا دیگه از سیاست نمیگم ولی ...
از اونجایی که حکومت ما اونقدر بی منطق هست که بدون هیچ دلیل و بهانه می تونه به آدم گیر بده و این هم روش رعب و وحشت ایجاد کردنه که به زعم خودش مردم رو خفه کنه، من دیگه در مورد مسایل کنونی سیاسی ایران که تمام دغدغه و فکر و ذکرمه اینجا چیزی نمی نویسم که نگرانی اطرافیانم رو هم برطرف کرده باشم. به هر حال وقتی یه دیوونه یه سنگ می اندازه تو چاه، هزار تا عاقل نمی تونند درش بیارن. فعلاً که حکومت هار شده و افتاده دنبال مردم بیگناه. فکر می کنند این طوری می تونند مشروعیت ببخشند به خطاهاشون!
احتمالاً من هم که یه فرد عادی ام و بدون هیچ فعالیت و مثل نصف ملت ایران فقط شاکی ام و ناراحت، الان یه آشوبگر و اغتشاشگر اذهان عمومی محسوب میشم و احتمالاً هم چون که خارج از ایرانم (ولو اینکه دبی باشه) دیگه آلت دست استکبار و خط دهنده محسوب میشم. اینها نحوه استدلال کردنهای عمیقیه که حکومت ما داره به خورد مردم میده و بعضا ً هم برخی نشخوارش می کنند.
حالم از همه چیز به هم میخوره....
... فلذا اینجا دیگه از سیاست نمی گم.