برکه من

Sunday, August 16, 2009

سوییس نامه

این نوشته رو دیروز نوشتم. اما چون فرصت نشد امشب پست می کنم. الان در سالزبورگ هستم.
وقتی آدم در حین سفر نمی نویسه، بعد دیگه جزئیات یادش میره. بماند که این وبلاگ من هم مدتهاست که الان تعطیله و حس و حال سفر نوشتن هم توش نیست. اما خوبه از همین فرصت استفاده کنم.
یه هفته ای سوئیس بودیم. الان هم توی فرودگاه زوریخ ام و منتظر پروازم به وین. واقعاً هر چی در مورد سوئیس می گن درسته. هر چی در مورد زیباییش میگن و آدم می شنوه حقیقته. مناظر طبیعی و زیبایی که اینجا دیدم واقعاً یه نمونه ای از بهشت خدا بود.
اول یه چند روز ژنو بودیم. اما برنامه مون رو گذاشته بودیم شهرهای اطراف رو بگردیم. بالای کوههای آلپ و سرسبزی بی نظیرش. عملاً کوههایی که مرز با فرانسه بود. پایین کوه توی مغازه فرانک سوئیس می گرفتند و بالای کوه یورو! با قایق از دریاچه ژنو به شهرهای کناره فرانسه رفتیم و خیلی چیزهای زیبایی دیدیم. اینقدر مفصله که نمیشه همه اش رو توضیح داد. اما بیشترینش در دهات و شهرهای کوچیک خلاصه می شه. بهترین نکته این سفر این بود که از ژنو به زوریخ رو با ماشین اومدیم و جالب اینکه از مسیر بزرگراه نیومدیم. از مسیر فرعی و شهرها و دهاتهای وسط راه اومدیم. مناظر بکر و بی نظیری بود. یه روز سفر رو کش دادیم تا بتونیم هر جا دلمون میخواد واستیم. GPS من در این 1.5 سال که داشتمش اصلاً خدمتی که بهم اینجا کرد رو توی دبی و ابوظبی نکرد. نقشه ها (حتی جاده خاکی ها) همه کامل توش بود. آدرس پیدا کردن باهاش بی نظیر بود. در کنار اون هم Google Mapsروی BlackBerry . اصلاً خدا بود. می زدیم satellite view و یه منطقه سبز می دیدیم و جاش رو پیدا می کردیم و می زدیم توی GPS و می بردمون. یه سفر Hi-Tech باحال. وسط راه لوزان هم رفتیم که از اونجا هم خیلی خوشم اومد. اگه از اولش می دونستیم اینقدر لوزان باحاله جای ژنو می رفتیم اونجا. بعد هم خود زوریخ. چون یه روز دیگه هم ماشین داشتیم خود زوریخ رو اول نگشتیم و رفتیم به سمت شمال سوئیس و شهرهای جنوب آلمان و جنگلهای بکر اونجا. از اونجایی هم که ایرانی هستیم و بدون پیک نیک دق می کنیم بساط باربیکیو و کباب هم توی جنگل راه انداختیم. خلاصه که خیلی باحال بود.
از چیزهای جالب دیگه ای که اینجا دیدم استفاده از اسکوتر به عنوان وسیله نقلیه بود. دوچرخه و اسکیت که خب همه جا بود و دیده بودم. اما اسکوتر برای آدم بزرگها و بیزنس من ها با کت و شلوار و کراوات که پا بزنند خیلی بامزه بود. چیز دیگه اینکه متروهاشون خیلی کم بود و اکثر مسیرها با ترَم بود. برای همین آدم شانس اینکه سطح شهر رو ببینه بالا بود... دیگه همین دیگه. گفتنی خیلی زیاده. اما کافیه. یه هفته ای هم میرم اتریش و اگه بشه این دفعه جز وین می خوام سالزبورگ رو هم برم.
فعلاً تا آپدیت بعدی ....