گرفتار
فعلاً غیبت صغری رو به پایان برسونم.
مشخصاً بنده به شدت اینجا حضور فعال از خودم به هم رسوندم! نوشتنی ها زیاده، ولی این Q1 و Q2 به لحاظ کاری آدم رو طوری می چلونه که خب آدم وقت نداره، اگر هم وقت داشته باشه جون نداره.
الان 6-7 هفته است که هر هفته یک سفر 1-2-3 روزه داشته ام. یکشنبه عصری رفتم عمان، یک سمینار رو هماهنگی هاش رو انجام دادم، سمینار دوشنبه انجام شد. شب برگشتم. سه شنبه کله سحر رفتم ابوظبی و همین کار رو دوباره اونجا انجام دادم. دو تا همکاری که نیستند رو هم دارم کارهاشون رو کمابیش پوشش می دم. ساعت 4:30 عصر که اومد آفیس، 307 تا ایمیل رو دانلود کردم (!) مشغول حداقل خوندن شدم و رتق و فتق خیلی مهم هاش تا 7:30 شب. خدا رو شکر حداقلش شب تونستم 2 ساعتی رو با یک مهمون عزیز که 48 ساعته اومده بود طی کنم.
ماجرا و قصه خیلی زیاده. چقدر هم مسخره و حیفه که این وبلاگ من این طوری پکیده و بی خیالش شده ام!
راستی لپ تاپم رو هم عوض کردم و بعد از 2 سال بالاخره ذوق لپ تاپ دارم. هم ویستا دارم روش و هم آفیس 2007. البته در ایران احتمالاً خیلی جالب نیست. اما اینجا وقتی واقعاً باید هر لایسنس اینها رو بخری، می فهمی که ارزش داره. خیلی هم بدبین بودم به نصب هردوشون. اما فعلاً که دارم حسابی حالشون رو می برم.
خیلی خوبه. بعد از مدتها ذوق لپ تاپ خوب رو داشتن! این مدت لپ تاپم یه وسیله صرفاً بود و هیچ وقت اصلاً بهش فکر هم نمی کردم :)
فعلاً همین. گفتم تا سر کارم بنویسم، چون می دونم توی خونه امکان نداره کاری به وبلاگ داشته باشم. جالب ترش اینه که دیگه مدتهاست وبلاگ هم نمی خونم! یه چیزیم شده واقعاً!