بالاخره ما هم مثل دوستاني شديم كه به بلاد خارجه مي رن و از كي بورد قاط مي نالن. اميدوارم در اين ناحيه به هيج وجه به حروف ممنوعه برخورد نكنم كه مجبور شم به اين شكل ! جايكزين كنم!
ما هم خوبيم. مشغول مهمون و اينها. فعلاً كه طبعاً فرصتي براي جستجوي كار و بار نبوده. از اونجايي كه به اصطلاح بعضي ها اينجا همه جيز مفته!!!! عجله اي هم نيست!! زندكي بالاخره مي كرده (بعضاً نه خيلي اسان)
***
بعضي ها معتقدند كه دوري ها خوبه كه ادمها قدر همديكه رو بدونند. يكي لطفاً بكه اكه مي دونن بايد كي رو ببينن؟
توضيحات: منظور دوري هاي "تا" الان است نه "از" الان!
***
هوا كرمه!!! اي بابا! اين ديكه با جايكزين نشد! هوا داغه! داااااااغ!
رو می دیدم، داغ می کردم، جوش می آوردم، اصلاً احساس کمبود می کردم نسبت به اینکه چرا من با این دنیای جاوا آشنا نیستم. تا اینکه رامتین استادی اومد و ما رو جاواووند! و بعدش هم رفتم شرکتی کار کردم که همه در و دیوار جاوا بود و یه تجربه جاوای قوی هم پیدا کردم. خداییش هم کلی باهاش حال کردم. معمولاً تو بچه های نرم افزار دو جور طرز تفکر وجود داره، یا ملت Sun 


